بسم الله الرحمن الرحیم * وبلاگ شخصی * آیت پیمان

نظریات و دیدگاهها و مقالات و آثار و زندگی نامه و سوابق آیت پیمان

بسم الله الرحمن الرحیم * وبلاگ شخصی * آیت پیمان

نظریات و دیدگاهها و مقالات و آثار و زندگی نامه و سوابق آیت پیمان

بسم الله الرحمن الرحیم *  وبلاگ شخصی  * آیت پیمان

نظریات و دیدگاهها و مقالات و آثار و زندگی نامه و سوابق و تجارب و یادداشت ها و سفرنامه های آقای آیت پیمان دبیر شورای دین پژوهان کشور اختصاص دارد.

۲۶
مهر
باز هم ماه محرم ماه عزای حسینی آغاز گردید. اما طبیعتا دشمنان نیز بی کار ننشسته اند و شبهه افکنی های قدیمی را تکرار می کنند.
یکی از شبهات تکراری آنان مربوط به اشک و گریه است. مثلا می گویند که: گریه، عامل تخدیر جامعه و باعث فروکش کردن غضب نسبت به دشمنان است؛ قانع شدن به گریه به جای اقدام عملی، زمینه ی پیدایش سستی و رخوت در جامعه است، باید به جای دعوت جامعه به گریه و عزاداری، که هیچ فایده ی عینی ندارد، آن را به تجهیز عملی و حرکت فیزیکی مثبت تشویق نمود؛ گریه کار انسانی است که عاجز از گرفتن حق خود هستند و اسلحه ای جز اشک ندارند.

از سوی دیگر، گریه بر جریانات اجتماعی اثر سوء گذاشته و عقده های متراکم جبهه حق را تخلیه می کند و مانع ظهور درگیری می شود. چنانکه بعد از جنگ بدر، وقتی کفار مکه می خواستند بر کشتگان خود گریه کنند، همدیگر را از گریه منع می کردند و می گفتند: گریه و شیوه، عقده های ما را که می تواند ما را برای جنگ تمام عیار تحریک نماید تخلیه می کند؛ و زمینه های درگیری با جبهه ی مقابل را از بین می برد.

لذا نگاه به عاشورا نباید از منظر تأثرات عاطفی و گریه و اشک باشد، بلکه بیان روح حماسی عاشوراست که تأثیرگذار است و زمینه های اجتماعی جنگ حق و باطل را فراهم می کند.!

اما پاسخ:
در ابتدا باید گفت این شبهه، ناشی از عدم شناخت عزای سیدالشهداست. پیوند با واقعه عاشورا، که به نفی، برائت، بیزاری، صلح و جنگ و تشکیل جبهه ی واحد برای خونخواهی، آن هم در رکاب امام زمان (عج) می انجامد، نقطه آغازش گریه و پیوند عاطفی است که به ارتقای وجدان فردی و سپس وجدان اجتماعی منجر می شود. پیامدهای گریه و آثار آن، موجب انباشته شدن معرفت عاشورایی و زمینه ساز درگیری جبهه ی حق با جبهه ی باطل می گردد، لذا زیارت عاشورا بیانگر این نکته است که عزادار، تا احساس نیاز و انکسار در پرتو مصیبت زدگی را نداشته باشد به مراحل بالاتر دست نمی یابد. گریه و عزاداری، مدخل و نقطه ی آغاز ورود به جبهه ی تاریخی عاشوراست.

اولین ثمره ای که در توجه به مصیبت سیدالشهدا برای انسان حاصل می شود «دشمن شناسی» است. این گریه، نه تنها عامل تخدیر نیست، بلکه عواطف تاریخی و اجتماعی بشر را به بلوغ می رساند.

عزادار و مصیبت زده، سیدالشهداست که خطاب به اصحاب امام حسین «یا لیتنا معکم فافوز معکم» را می گوید و آرزوی در کربلا بودن را دارد. این گریه و اشک برای سیدالشهداء است که شوق حضور در رکاب امام زمان (عج) و نفس کشیدن در دولت حقه ی ولی عصر (عج) را در دلها زنده می کند: «ان یرزقنی طلب ثارکم مع امام مهدی ...».

و تاریخ گواه بر آن است که منع از عزاداری ها و توسّلات و جلوگیری از مجالس ذکر مصیبت و روضه خوانی و القای شبهات از سوی دشمنان، دلیلی نداشته است جز اینکه می دانسته اند، گریه، مصایب سیدالشهدا و اصحابش، دل ها را از هر نوع آرزوهای دنیایی و جبهه گیری های مادّی پاک می کند و اساس «سلم» و «حرب»، قلوب را بر محور آرمان های والای سیدالشهدا استوار می کند.

گریه هدف نیست، نردبان ارتقاء برای یک اقدام اجتماعی و فراگیر است. گریه به احساسات، جهت صحیح می دهد و جامعه را به برقراری احکام دین بر محور ولایت، ترغیب می کند.

لذا امامان اهل بیت در روایات فراوان هم خود در رثای سید الشهدا گریسته اند و هم شیعیان را امر به گریستن نموده اند و برای گریه بر جد مظلومشان وعده های بزرگی همچون ببخشش گناهان بزرگ و کوچک و ورود در بهشت داده اند.
صلی الله علی الباکین علی الحسین.
  • دبیرخانه دین پژوهان
۲۵
مهر

  • دبیرخانه دین پژوهان
۲۵
مهر

دکتر آیت پیمان در اجلاس سالانه علما و مبلغین اروپاى مرکزى که در مرکز اسلامى هامبورگ بر گزار شد، اهداف و اولویت ها و برنامه شوراى دین پژوهان را بیان کرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، دکتر آیت پیمان در اجلاس سالانه علما و مبلغین اروپاى مرکزى که در مرکز اسلامى هامبورگ بر گزار شد اهداف و اولویت ها و برنامه شوراى دین پژوهان را بیان کرد.  
وى که به دعوت آیت الله رمضانى، رئیس اتحادیه اروپایى علما و تئولوگ هاى شیعه در اجلاس روز چهارشنبه در هامبورگ شرکت کرده بود پیرامون شیوه هاى کار آمدى تبلیغ در کشورهاى غربى و اولویت هاى تبلیغ و دین پژوهى صحبت کرد.

مدیر مسئول دبیرخانه دین پژوهان گفت: شناخت روش ها و ابزارجدید و تکنولوژیهاى نوین اطلاع رسانى وعلمى وآموزشى دشمنان اسلام براى تحریف مفاهیم وآموزه هاى دینى و ترفندهاى آنان در بدبین کردن مردم جهان به اسلام را وظیفه مبلغان بین المللى و روحانیون مستقر در خارج کشور دانست و تأکید کرد با این شناخت و به روز کردن آگاهیهاى خود و به کار بستن همان شیوه ها و ابزار باید با اسلام ستیزى در غرب مقابله کنیم و حقایق اسلامى را به گوش ملت ها در اروپا وآمریکا برسانیم تا از ظلم و جفایى که در غرب به مکتب حیات بخش اسلام مى رود آگاه شوند.  

عضو مجمع جهانى شیعه شناسى با بیان روایتى از امام صادق(ع) که تصریح فرموده «لن ینتشر الهدى الا من حیث ینتشر الضلاله» خطاب به علما و ائمه جمعه وجماعت حاضر در اجلاس بیان داشت اگر همین سخن امام صادق(ع) را نصب العین قرار دهیم و به کار ببندیم ما را به روشهاى صحیح مقابله با حملات وشبهه افکنى دشمنان شیعه راهنمایى خواهد کرد که همان استفاده تقابلى از روش ها و ابزار شبهه افکنان خواهد بود.  

در این اجلاس فعالیت هاى دین پژوهى و اهداف و اولویت هاى پژوهشى شوراى دین پژوهان کشور براى اعضاى اتحادیه اروپایى علما و تئولوگهاى شیعه  توسط دکتر پیمان تشریح شد.

وى در بخشى از سخنانش بر علمى و تخصصى کردن محتواى تبلیغ و تلاش مبلغان براى پاسخگویى علمى ومستند و کارشناسانه به شبهات وسئولات دینى  تاکید کرد و حسن اخلاق و جوشش با مردم و تواضع و فروتنى در مقابل بزرگان و محبت و مهرورزى در برابر نوجوانان وجوانان و نگاه محبت آمیز به آنان را عامل موفقیت در تبلیغ دینى دانست.

دکتر آیت پیمان ارتباط علما و تئولوگهاى شیعه و مدیران مراکز اسلامى در کشورهاى غربى را به ارتباط و گفتگو و نفوذ علمى در دانشگاهها و کالج ها و آکادمى ها توصیه کرد و تاکید کرد ما با تبلیغ سنتى و منولوگ نمى توانیم پیشرفتى در غرب داشته باشیم و باید در نهایت امکان دیالوگ مذهبى وعلمى و فرهنگى برقرار کنیم و از شخصیت هاى علمى تأثیر گزار و آشنا به مسایل روز استفاده کنیم.

وى تلاش براى تأسیس کرسى هاى شیعه شناسى و ایجاد نشست هاى علمى موضوعى دانشگاههاى اروپا و تقویت مدارس اسلامى را از مهمترین امر براى استفاده از موج اسلام گرایى کنونى دانست و بیان داشت: این موج اسلام گرایى در اثر انقلاب اسلامى ایجاد شد اما به علت ضعیف بودن حضور شیعه در سطح جهانى بهره بردارى سلفى ها و وهابیون و دیگر مذاهب بیشتر از تشیع بوده است.

وى ضعف فعالیت و کمبود امکانات و نبود عالمان و مبلغان وعدم حمایت مؤثر از مراکز و مساجد شیعى و اختلافات و ضدیّت طیف هاى شیعى را علت فرصت سوزى و ایجاد زمینه براى مخالفان شیعه بیان کرد و از بزرگان شیعه و مدیران حوزه هاى علمیه و مراکز علمى تقاضا کرد که چاره جویى نمایند.

  • دبیرخانه دین پژوهان
۲۵
مهر

دین به مثابه یک نهاد اجتماعی و به عنوان عرصه ای که سیاست گزاری دولت و حکومت دینی باید به آن معطوف باشد، قلمداد مى شود وباید، سیاست گزاران جامعه دینى برای این حضور دین و گسترش روح دینی در مناسبات مختلف اجتماعی برنامه و هدف و اقدام روشن داشته باشند.
در شرایط جدید، با عنایت به تحولات اجتماعی و فرهنگی روز افزون ، همه این موضوعات از یک دغدغه بنیادین برخاسته اند. دغدغه ای که هم شخصی و هم اجتماعی است. به عنوان فردی دین دار و علاقه مند به دین و نیز به عنوان مسئول در یک نهاد تخصصى دینی، این دغدغه را دارم که چگونه می توان دین ورزی را در جامعه افزایش داد؟ گمان می کنم وبلکه یقین دارم که این دغدغه دغدغه ای عمومی در جامعه ماست. جامعه ای که بنیان بسیاری از موضوعات و پدیده های آن دینی است. اخلاق آن و نظام اخلاقی آن از دین و ارزش های دینی نشأت گرفته است. نهادهای مستحکم اجتماعی آن که در طول تاریخ استمرار داشته است. نهادهای دینی بوده اند، مناسک و مراسم آن تماما حول ارزش های دینی شکل گرفته اند و بسیاری دیگر از عرصه های زیست آن نشأت گرفته از دین و ارزش های دینی اند. در چنین جامعه ای، عدم استحکام بنیان های اجتماعی وعدم استحکام ارزش های دینی ، به معنا و یا مترادف سست شدن اخلاق و هنجارهایی اجتماعی است. لذا حتی آنها که پیوند وثیقی با دین ندارند، به دلیل علاقه به ثبات و انسجام اجتماعی، می بایست نسبت به سرنوشت دین و ارزش های دینی نگران باشند.
دین، پدیده ای کثیر الابعاد است. وجوه گوناگونی دارد و هر وجه آن خود عرصه ای برای اندیشه ورزی و عمل است. برای ما به عنوان سیاست گزار فرهنگی پیوند دین و جامعه و فرهنگ ، کانون اصلی عمل است. از چنین منظری، پرسش اصلی ما این است که چگونه می توان دین ورزی را در جامعه افزایش داد؟ و چگونه می توان دعوت دینی کارآمدی را سامان بخشید؟ این پرسش می تواند جهات تحقیقات و پژوهش های دینی را روشن کند. این مرزی است که دین پژوهی از منظر فرهنگی را از سایر حوزه های دین پژوهی جدا می کند.
چنین پرسشی را نمی توان فارغ از مقتضیات و تحولات روز پاسخ داد. امروزه در جامعه جریان های جدید با سرعت و حجم بسیار طرح می شوند و پرسش هایی تازه با خود به میدان فرهنگ جامعه، وارد می کنند. به ویژه جوانان و تحصیل کردگان در حوزه اندیشه و ایمان دینی، با پرسش هایی تازه از دین می آیند.
در دایره گسترده دین جریان های فراوانی، پرسش ها وشبهات زیادی عرضه کرده و اساس دامنه وسیعی از پرسش های جدید را در اذهان نسل هاى جدید ایجاد می نمایند.
البته باید در همین جا بر این نکته تأکید کنم که نفس این افزایش و نفس پرسشگری، منفی نیست و من با قضاوتی منفی به آن نمی نگرم.
رشد نهادهای جدید در جامعه و دستاوردهایی که در طول سه دهه بعد از انقلاب اسلامی پدید آمده ما را در برابر مسائل جدیدی قرار داده است.
رشد نهادهایی مثل آموزش، تحولات و گسترش تکنولوژی و تحول نظام رسانه ای همه ما را در برابر پیوند دین با آنها قرار داده است.
این پرسش ها کاملا از دغدغه ای دینی برخاسته است. بر خلاف آنچه گاهی به اشتباه طرح می شود، جوانان ما دین گریز نشده اند. جامعه هنوز از بنیان های محکم در عرصه دین برخوردار است.
این قضاوت را بر مبنای ارزیابی شخصی بیان نمی کنم، بلکه این قضاوت بر گرفته از پژوهش اجتماعی گسترده ای است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ۲۸ استان کشور به انجام رسانده است. در این پژوهش که به دین داری پرداخته است ۹۹ درصد جامعه خود را دین دارد و مذهبی دانسته اند. بسیاری از عقاید بنیادین دینی مثل اعتقاد به روز جزا و یا تجربه و حس مذهبی در جامعه در بیش از ۹۰ درصد جامعه رواج و تسلط دارد. البته باید این نکته را اضافه کنم که شاید بر اساس برخی معیارها دین داری را در بخش هایی از جامعه ضعیف بدانیم اما مهم این است که اعضای جامعه خود را مذهبی می دانند و از خود تصور فردی مذهبی دارند .
معنای این سخن آن است که نهاد دین، هم چنان توان و قدرت بسیار زیادی در باز آفرینی و انتقال ارزش ها و معانی خود دارد. این ارزش های دینی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و هم چنان کانون نگاه و عمل جامعه را تشکیل می دهد. شاید عده ای در مقایسه با دوره های گذشته چنین بپندارند که ارزش های دینی رو به ضعف می رود اما تصور من بر این است که آنها برخی معیارهای عرفی را مبنای تعریف دین می گیرند. عرف تغییر می یابد، ولی خود پنداشت جامعه تصوری دینی و فارغ از دگرگونی های عرفی است .
این سخن را به مجالی دیگر موکول می کنم تا بعدا با تفصیل بیشتری درباره آن سخن بگویم.
هدف من از طرح این مباحث این بود که خاطرنشان کنیم که اولاً هنوز در نظام معانی و نظام ارزشی و اعتقادی ما دین و دین ورزی غلبه دارد. یا به سخن ساده تر، جامعه هنوز جامعه ای شدیدا دینی است. ثانیاً، این جامعه در برخورد با مسائل جدید و نهادهای جدید با پرسش هایی تازه مواجه گشته است و این پرسش ها در ذهن جوانان زنده است.
با این دو مقدمه و با بیان این نکته مى خواهیم بگوییم وظیفه مشترک همه سیاست گزاران فرهنگی در حکومت دینی وبخش هایى است که این مأموریت اصلى را به همراه بودجه هاى مصوب و شرح وظایف معین بعهده دارند ، اعم از حوزه علمیه ، دولت ، مجلس ، قوه قضائیه ، نهادهاى وابسته به دفتر رهبرى وموسسات دینى بخش خصوصى ، همه در بسط عرصه دین ورزی مسئول هستند. وباید حوزه عمل ومیزان موفقیت خود را در دین دارى ودین ورز نمودن جامعه مشخص تر بیان نمایند.
* دکتر آیت پیمان
مدیرمسئول دبیرخانه دین پژوهان کشور

  • دبیرخانه دین پژوهان
۲۵
ارديبهشت

دکتر آیت پیمان

تحولات شگرف کنونی در تمامی جوامع توسعه یافته و در حال توسعه جهان در اثر رشدفن‏آوری‏های اطلاع‏رسانی حاصل شده است، و مستقیما علوم و دانش‏های بشری و فرهنگ و تمدن کشورها را تحت تأثیر قرار داده است. آنچه باعث می‏شود در این مسابقه حیاتی و سرنوشت‏ ساز،موجبات پیشرفت جامعه را فراهم سازد، و از اتلاف سرمایه‏های فکری و فرهنگی و علمی جلوگیرینماید و ما را از گام نهادن در راه‏های رفته و بی‏حاصل یا کم حاصل باز بدارد، پژوهش و تحقیق است.

نیازمندی جامعه ما اقتضاء می‏کند برای جلوگیری از اتلاف سرمایه‏ها و گام نهادن در وادی توسعه ‏یافتگی، پژوهش و تحقیق را به شیوه علمی و با ابزارهای نوین، متناسب با ضروریات و اقتضائات زمان، در سرلوحه برنامه‏های خود قرار دهیمچرا که در شرایط حساس کنونی آنچه که می‏تواند ما را به وادی موفقیت برساند، تولید فکر و اندیشه و پرورش افکار و اندیشه‏ها با کمک اندیشه ‏سازان وفرهنگ ‏پروران است. بنابراین ضروری است که نسبت به سرمایه‏گذاری در زمینه پژوهش و اتخاذسازوکارهای علمی و فنی در همه رشته‏ها همت گماریم. مهمترین اقدام علمی، اهمیت دادن به پژوهشگران و اندیشمندان و متخصصین علوم و فنون و حمایت جدی از آنان است.

در سال‏های اخیر شاهد افزایش استقبال نویدبخشی در سطح وزارتخانه‏ها و نهادها و مراکز حوزوی ودانشگاهی از پژوهشگران و کارهای پژوهشی هستیم، که امید به پر شدن خلاءها و رفع و ترمیم کاستی‏هاو نقایص را افزایش داده است. اما آمار و اطلاعات مقایسه‏ای که هر از چند گاهی از طریق مراجع ذیصلاح منتشر و یا به نحوی مطرح می‏شود، جایگاه پژوهشی کشور ما را در سطح جهانی، در رتبه بسیارپایینی قرار می‏دهد، چه از نظر میزان سرمایه‏گذاری و حمایت و چه از نظر دست‏آوردها و موفقیت‏های پژوهشی و چه از نظر برخورداری از فن‏آوری نوین در عرصه پژوهش .

 مزید بر آن از لحاظ تعامل وهمکاری و هماهنگی بین مراکز وافراد و بهره‏ برداری از دست‏آوردها و سرمایه‏گذاری‏های انجام شده ضعف‏های فراوان وجود دارد که از دید صاحب‏نظران و دست‏اندرکاران و متولیان امر پنهان نمانده است و بسیار به آن اشاره نموده وبه وضعیت موجود اعتراض می‏نمایند، اما همچنان شاهد نبودارتباطات مؤثر و اطلاع‏رسانی و هماهنگی و درنتیجه شاهد پراکنده کاری، چندباره کاری و عدم بهره ‏برداری از دست‏آوردهای پژوهشی هستیم. و این نواقص در آیین‏ها و مراسم و نشست‏های سالانه وبه خصوص در هفته‏ای که به نام هفته پژوهش نام‏گذاری شده است بیشتر رخ نشان می‏دهد.

استان قم در یک نگاه، قطب مهم پژوهش‏های فرهنگی و علمی در عرصه‏های علوم و معارف اسلامی و علوم انسانی و اجتماعی به شمار می‏رود و سایر فعالیت‏های پژوهشی علوم انسانی در نقاط دیگر کشور به نحوی با حوزه پژوهش و تحقیقات مراکز علمی و دینی قم مرتبط می‏گردند. وجودنهادهایی همچون معاونت ‏های پژوهشی در مدیریت حوزه و دانشگاه‏های قم و دههاپژوهشگاه و موسسه پژوهشى و دبیرخانه شوراى دین ‏پژوهان کشور و فعال بودن دهها مؤسسه علمى وآموزشى وفرهنگی دولتی و غیر دولتی،  جایگاه وخاستگاه مهمی را در قم ایجاد نموده است، و این انتظار را به وجود آورده است که جریان پژوهش و تحقیق کشور را تحت تأثیر قرار دهد. اما گام‏هایی که در این راه برداشته می‏شود،خود نیز به جهات عدیده‏ای دچار آسیب‏های یاد شده است  و پشتوانه هاى ضعیف و نبود بودجه و کمک هاى غیر موثر و جزیى باعث عدم پیشرفت شده است که امیدواریم هرچه زودتر موانع بازدارنده از سر راه تعالی جریان پژوهشی از میان برداشته شوند. ضرورت بررسی دقیق عملکرد و فعالیت‏های پژوهشی و نقدونظر کارشناسان پیرامون روند کنونی پژوهش  ومیزان کارآمدى آنهامی‏تواند کمک شایانی در جهت رفع آسیب‏ها ، بهبود و بهینه‏سازی فرایند پژوهش در استان و کشور شود.  ان شاءالله 

  • دبیرخانه دین پژوهان
۲۵
ارديبهشت
حداقل یک سال همدلى و همزبانى کنید
دکتر آیت پیمان 
در دو ماه اول سال جدید نقدها وانتقادهاى افراطى وپاسخگویى هاى تقابلى وخشم آلود اشخاص وجریانات مختلف بسیار تعجب برانگیز است . مطبوعات وسایت ها سخنان تند وپراتهام برخى امامان جمعه وخطبا و فعالان سیاسى منتقد دولت را همچون گذشته با تیترهاى محرک منعکس کرده اند و در مقابل بعضى مسئولین دولتى سعى کرده اند به اینگونه منتقدین بى ملاحظه پاسخ  دندان شکن بدهند .  بعضى روزنامه هاى مشهور دست از ادبیات تخریبى وتفرقه افکنانه خود برنداشته ، بلکه با همان عادت مألوف به حمله هاى غیرمنصفانه خود به روحانى وظریف و برخى وزیران دولت ودیگر شخصیت هاى جریان مقابل پرداخته واخیرا هاشمى رفسنجانى ومحسن رضایى را حسابى نواخته اند. افراد محترمى همچون آیت الله علم الهدى وسردار نقدى وبرخى نمایندگان مجلس هم تا توانسته اند دراین مدت سنگ تمام گذاشته اند و گویا اگر  توصیه به همدلى وهمزبانى نشده بود و حتى اگر توصیه به تقابل وحمله به یکدیگر شده بود بالاتر از این حملات را نمى توانستند انجام دهند. آیا جاى تعجب وحیرت نیست که یک امام جمعه عادل  رسماَ اعلام کند همه پول ارشاداسلامى  در مشهد به مطربین داده می شود وحتى یک ریال آن صرف دین نمى شود!؟ آن هم در مشهد که متولى جشنواره عظیم وبین المللى امام رضا علیه السلام است و صدها کانون فرهنگى وهنرى مساجد وتشکل هاى دینى وقرآنى وامور نشر وچاپ هزاران عنوان کتاب ومطبوعات دینى در آن استان را برنامه ریزى وهدایت ونظارت میکند. آیا جاى تعجب نیست که سردار نقدى هرگونه نسبت  وارتباط روحى ومعنوى بین آقاى هاشمى و امام رانفى میکند  و آقاى شریعتمدارى با بازى با کلمات ، سردارمحسن رضایى را حامى دولت  عربستان سعودى  معرفى می کند !؟ 
تعجب آنگاه بیشتر میشود که همین محترمین نامبرده ولایت مدارى وذوب بودن در ولى فقیه را از خصال اختصاصى وانحصارى خود می دانند و سهمى به دیگران نمى دهند. از آن طرف هم مدافعان دولت که شعارشان اعتدال وعقلانى بودن  وبا تدبیر عمل کردن است ، در مقابل منتقدین بر افروخته مى شوند و مقابله به مثل مى کنند و گویا همدلى وهمزبانى مطالبه شده از سوى رهبرى را در همین آغاز سال از یاد برده اند  و به همین زودى به سرنوشت دیگر شعارهاى سال دچار کرده اند.  
اگر تحقق نیافتن شعارهایى  مثل اصلاح الگوى مصرف و یا جهاد اقتصادى و غیره به برنامه ریزى وبودجه  و مدیریت و کار وتلاش نیاز داشت ، همدلى وهم زبانى که دیگر این هزینه ها وکارکردهاى سنگین و سخت را ندارد ، تحقق این شعار که دیگر آسان است ، فقط به یک عنصر نیاز دارد ، اخلاق و بس . 
با بیرون کردن حب وبغض هاى بى پایه واساس جناحى که فقط بر اثر عادت و وابستگى ایجاد شده است  مى توان به همدلى وهمزبانى رسید  و انتقاد ها را متین تر و عقلانى تر و مشفقانه و بدون خشم  مطرح کرد که آن موقع موثر تر هم خواهد بود . 
از طرفى اگر طالب هم دلى وهمزبانى دولت وملت هستیم باید بدانیم که مواجهه درست دولت با مردم ، هم در انعکاس صادقانه شرایط واقعی کشور به آنها و هم هموارسازی مسیر همکاری و مشارکت مردم در امور کشور ، با ضرورت گسترش بسترهای مشارکت مردمی در عرصه های گوناگون اعم از سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی واستفاده مناسب تر از فرصت ها و همچنین دفع به موقع تهدیدهای دشمن از این همین طریق همدلی و همزبانی ممکن تر و میسور تر است . 

 

دولت به جاى تقابل ، شایسته است که در ارائه تصویر دقیق ، هنرمندانه و البته «واقع بینانه» از شرایط کشور با ارائه دستاوردها و نقاط قوت در کنار نقاط ضعف و پرهیز از سیاه نمایی گذشته ویا بزرگ نمایى عملکرد خود ، با تبیین درست ظرفیت ها ، استعدادها و توانمندی های بالقوه و بالفعل کشور در جهت تحقق اهداف و آرمان های ملی و انقلابی ، ایستادگی کند  و در این زمینه موجب فرهنگ سازی در زمینه رواج نقد سازنده ، عالمانه و مشفقانه در کشور و مقابله فرهنگی وعقلانى موثر با نقدهای غیرمنطقی و تخریبی که با هدف سلب اعتماد عمومی صورت می گیرد بشود . 
تلاش همگانى در جهت شکل گیری انسجام و اتحاد در حمایت مردمی از دولت  در چارچوبسیاست های کلی نظام و جلوگیری از تحقق برنامه‌های دشمن در ایجاد شرایط دو قطبی در کشور، با تشکیل اتاق های فکر واقعى وکارآمد،  در جهت احصاء عوامل تضعیف اعتماد عمومی به دولت و ارائه راهکارهای موثر و مبتکرانه در جهت مقابله ریشه ای با این عوامل از ضروریات است.
امروز تشویق و ترغیب مردم برای حضور در صحنه های گوناگون خصوصاً صحنه اقتصادی در چارچوب سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی و تبیین عالمانه و درست موانع و دست اندازها در زمینه حضور مردم در این صحنه با جمع آوری ایده های خلاقانه نخبگان مردم در زمینه مشارکت و همکاری در برنامه های دولت و معرفی وبکار گیرى ایده های برتر جهت بهره برداری عمومى از اهم اقدامات تبیینی صحیح در جهت جلوگیری از استفاده ابزاری برخی ها از شعار سال و یا نقض آن توسط عده اى دیگر خواهد شد .
  • دبیرخانه دین پژوهان
۱۱
ارديبهشت

مناسبات  عالمان دین ، فرهنگ وجامعه 

 دکتر آیت پیمان 

فرهنگ، ناپیدا چون روح در کالبد «اجتماع» می‏دمد و لذا آحاد اجتماع، ازتحولات آن، یعنی از آنچه بر «خود» می‏گذرد، آگاه نیستند. پس، اجتماع را نکته ‏دانانی تیز شامّه، که نه تنها «صیاد معنی‏اند» بلکه دیده ‏بان جان‏اند، لازم است تا در هزار توی حیات جمعی، به ویژه در عصر حاضر با مقیاس جهانی، که هر پیچ و خمش کمینگاه رهزنان است، بر پس و پیش حرکت جامعه و اوضاع آن مواظبت ورزند. اینها را درقاموس تاریخ، اندیشمندان، یا روشنفکران و عالمان، و به طور کلی، بیدارگران اقلیم اجتماع، می‏نامند.

اندیشمندان نسبتی دو سویه با جامعه دارند؛ از یک طرف، مسایل را به مثابه داده‏ها از جامعه می‏گیرند: اخذ، و مواجهه با پرسش، و از طرف دیگر، با پردازش وتجزیه و تحلیل داده‏ها: تبیین مسأله و پرسش، ارائه طریق می‏نمایند (ارائه طریق به معنای اعم، که هم شامل حل مسأله باشد و هم هشدار و تحذیرها را دربرگیرد). در اینجا به این نکته نخواهیم پرداخت که آیا ذهن اندیشمند در هنگام «مشاهده» مسأله و پرسش،گرانبار از نظریه است یا نه. آنچه در اینجا تذکرش لازم است این است که همواره بایدپروای دو چیز را داشته باشد: روزمرّگی و فاصله نامتناسب با جامعه. درست است که بایداز افقی فراتر به «اجتماع» نگریست، اما این امر نباید به بهای جدایی و فاصله گرفتن ازجامعه و مجموعه آحاد آن تمام شود. همین‏طور ماندن در اجتماع، مخاطره «چون جمع شدن» و به اصطلاح روزمرّگی را درپی دارد. پس ناگزیر باید گردنی فرازتر و دیدی همه جانبه داشت و همیشه بر این دو امر مواظبت کرد.

درست است که «اجتماع» فراهم آمده از «افراد» و آحاد است، اما می‏توان اوصاف و خصائص مشترک افراد را روح اجتماع نامید و همین پدیده است که بر جریان جامعه و تحولات آن حاکم است. پس دید کل ‏نگرانه در سیاست ‏گذاری‏ها وبرنامه‏ریزی‏ها، دیدی خردپسند و معطوف به واقع است. البته سخت باید مواظب بود که مبادا روح حاکم یک اجتماع ، همه اقالیم کشور تلقی شود و همان منظرِنگرش‏ها قرار گیرد. آن دید کل نگرانه بایستی اولاً حاصل اذعان به تکثر فرهنگ‏ها درقلمرو حاکمیت باشد و ثانیا هیچ‏ گاه نباید از توجه اکید به اجتماعات متکثری که زیرمجموعه آن روح کلی هستند غافل بود. اینجاست که می‏توان معقولانه از «دیدِ کلیِ جزءنگرانه» سخن گفت. ناگفته نماند که روح اجتماع، تعارض را برنمی‏تابد. از مهمترین تعارض‏ها، تعارض بین قول و فعل، یا به عبارت دیگر تعارض بین برنامه در مقام تعریف وتدوین و برنامه در مقام تحقق و اجرا، است. برنامه باید شدیدا دیدی عمل‏گرایانه ونتیجه‏ نگر داشته باشد. یعنی بیش از آن که درپی «چرایی» باشد «چگونگی» را بنمایاند.

مؤلفه‏های فرهنگ، ارتباطی اندام وار و ارگانیک با هم داشته و دائما در تعامل باهمدیگر هستند. تناسب پیکره اجتماع، و به تبع، موزونیت حرکت آن، به تناسب و توازن مؤلفه ‏های فرهنگ وابسته است. در سیاست ‏گذاری‏ها بایستی توجه داشت که همه بخش‏ها و مؤلفه‏های فرهنگ عمومی، چون همه اعضای پیکر آدمی، برای اجتماع حیاتی‏اند. توجه جدی به یک یا چند بخش و غفلت از یک یا چند بخش دیگر، آسیبی جبران‏ ناپذیر بر حیات موزون جامعه وارد می‏سازد. چه بسا گاهی طغیان‏های اجتماعی، ونیز سرخوردگی و یأس اجتماعی در پاره‏ای جوامع، از جمله جامعه خود ما، ناشی از عدم تفطن به این نکته باشد.

فرهنگ هر جامعه جوهری دارد که تمام مؤلفه‏ های فرهنگی، هم نمود آن جوهرندو هم متکی به آن. در جامعه دینی ما «دین» جوهر فرهنگ است و جامع‏ نگری دینی ضرورتی برای همه سیاست‏گذاران و متصدیان امور فرهنگی جامعه می‏باشد.

پرداختن به میراث و مفاخر فرهنگی و تحولات تاریخی و شناسایی و معرفی مشاهیرعلم و ادب و فرهنگ به نسل نو و تعریف مبانی و مبادی بافت اجتماعی و هویت فرهنگیآن و تحقیق در پدیده‏های پیچیده اجتماعی عصر حاضر و تبیین اصولی آنها برای شناخت چالش‏های فرهنگی و دست‏یابی به راه‏کارهای عبور از آنها و اطلاع‏رسانی علمی ومحققانه به پژوهشگران و اندیشمندان وظیفه خطیری است که متولیان فرهنگ عمومى بر عهده گرفته اند. پی شایسته است که بیش از وضع موجود  به  آن اهتمام ورزیده و در جهت نیل به اهداف متعالى آن سعی و تلاش مضاعف بنمایند .

دیدگاه‏ها و نقدها و نظرهاى مراجع وعلماى دین  همواره راه گشاى متصدیان ومسئولین فرهنگ  بوده است. باید آنان را پاس داشت وفرصت ها را کوتاه وغنیمت شمرد و غفلت ها را زدود و قدم ها را به موقع و سریعتر واستوارتر برداشت .   ومن الله التوفیق 


 

  • دبیرخانه دین پژوهان
۱۱
ارديبهشت



 نو آورى دینى و مواجهه منطقى با مطالبات عمومى 
دکتر آیت پیمان
رابطه مطالبات عمومى در حاکمیت دینى با نوآوری هاى فکرى و فرهنگى آغاز مى شود. چون مراد از حاکمیت دینى, حاکمیت نظام سیاسى یى مىباشد که مدعى است بر اساس قرائتى صحیح از دین در حال اداره و تدبیر جامعه در همه ساحت هاى سیاسى و فرهنگى است, در این صورت باید گفت حاکمیت دینى در زایش هاى فکرى دین قطعا تاثیرات مثبت و منفى خواهد داشت.
حاکمیت دینى همیشه دین را به مصاف واقعیت ها مى برد و آموزه هاى دینى در برخورد با واقعیت ها در معرض آزمایش و سنجش قرار مى گیرند. بنابراین بعد مثبت این رابطه, این است که عالمان و متفکران دینى را به چاره جویى و پویایى در تبیین مسائل مختلف جامعه ازجمله پدیده شبهات وچالشهاى جدید در عرصه دین و فرهنگ وسیاست ,و برنامه ریزى صحیح و کارآمد براى عبور از آنها فراخوانده است و لزوم برخورد علمى با ترویج کنندگان افکار ناسالم و تحریف دین را یاد آور مى کند.
در این باره بخشى از کلام  مقام معظم رهبرى  در مواجهه منطقى با اندیشه هاى ناصواب  را که در آغاز درس خارج فقه (٢٠شهریور ١٣٧٩) فرموده اند یاد آورى می کنم . ایشان در بخشى از سخنان خود فرمودند: ((متإسفانه امروز در جامعه, انسان هاى بدون پشتوانه علمى و صلاحیت هاى لازم در مواردى با اغراض جناحى, سیاسى و خائنانه در مورد مفاهیم عالى دینى و مبانى اعتقادى اسلام, اظهار نظر مى کنند که این پدیده زشتى است.))
مقام رهبرى, نگرش جهانى و در نظر گرفتن نیازهاى روز جهان در برنامه ریزى براى حوزه هاى علمیه را ضرورى دانستند و تصریح کردند: ((باید برنامه ریزى در حوزه ها به صورت یک فرهنگ و مطالبه عمومى در بیاید.))
ایشان ضمن تإکید براین مطلب که عالمان دین نباید در مقابل تحریف دین ساکت بنشینند, خاطر نشان کردند: ((البته در برخورد با اندیشه هاى ناصواب و رواج دهندگان این اندیشه باید از برخوردهاى غیر علمى پرهیز شود.))


مطالبه  بسیار مهم مقام معظم رهبرى از روحانیت و حوزه هاى علمیه ، نقش آفرینى حوزه ها و عالمان دین  در بناى تمدن شامخ اسلامى و شناخت چالش ها و معارضه هاى بین نظام اسلامى ودشمنان وحفظ غیرت دینى در عین پرهیز از کارهاى بى رویه سیاسى است.
حضرت آیت الله خامنه اى در اولین سفر رسمى به قم دو سخنرانى مهم ایراد کردند: در اجتماع پرشور مردم قم, به تبیین مفهوم ((استقلال)) پرداختند و ضمن بیان جایگاه نظام اسلامى در طرد دولت هاى استکبارى و استثمارى, مفهوم خوداتکایى و استقلال را بیت الغزل انقلاب اسلامى دانستند.
معظم له در همان زمان در جمع عالمان و طلاب حوزه علمیه در مدرسه فیضیه با تحلیل و نقد تمدن غرب و بیان نارسائى هاى آن, عالمان دین را به ضرورت برپایى و توسعه تمدن اسلامى توجه دادند و با تإکید بر این که حرکت کلى و غیر قابل برگشت نظام اسلامى, ایجاد بناى شامخ تمدن اسلامى است, ایجاد چنین تمدنى را که بتواند مانند هر تمدن بزرگ در تاریخ و زندگى بشر نقش داشته باشد, ممکن و قطعى دانستند و فرمودند : ((تمدن غرب در دوره هاى مختلف با استعمار و استثمار و اکنون با استفاده از رسانه و ارتباطات, همواره سعى داشته است هر گونه تمدن مقابل خود را منسوخ و ناکارآمد و خود را ابدى جلوه دهد, اما این ادعا ناکام و غیر عملى است و تحقق نخواهد یافت. )) ایشان زوال تمدن ها را معلول انحراف ها  دانستند و خاطرنشان کردند: ((امروز نشانه هاى انحطاط تمدن غربى, یعنى علم بدون اخلاق, مادیت بدون معنویت و قدرت بدون عدالت, کاملا مشهود است.))
رهبر انقلاب, ((تولید فکر)) و ((پرورش)) انسان را دو عنصر اساسى براى ایجاد یک تمدن عظیم برشمردند و افزودند: ((نقش آفرینان اصلى در تولید فکر و پرورش انسان در نظام اسلامى, علماى دین هستند که باید به تناسب زمان و با استفاده از اقیانوس بیکران معارف اسلامى و پرورش روح ایمان در انسان ها, این نقش یگانه و منحصر به فرد خود را انجام دهند)). 
رهبر انقلاب با اشاره به زمینه هاى معارضه نظام اسلامى با دشمنان در مسیر حرکت به سوى ایجاد تمدن اسلامى, لزوم شناخت این چالش ها را مورد تإکید قرار دادند و افزودند: ((مخالفان با اصل دین و تشنگان قدرت, زمینه هاى چالش نظام اسلامى هستند که حکومت باید با حکمت و تدبیر آنها را شناسایى و علاج کند. معناى علاج, استفاده از زبان منطق و استدلال است نه زور.))
ایشان, تحجر و نادیده گرفتن گذران تاریخ و تحول فکر انسان ها, ولنگارى فکرى و عملى و فرصت طلبى را از جمله زمینه هایى دانستند که دشمن همواره تلاش دارد از آنها بهره بردارى کند.
آیت الله خامنه اى وظیفه حوزه هاى علمیه را در برافراشتن پرچم تمدن اسلامى و مقابله با چالش هاى موجود, مهم و خطیر دانستند و در بیان ضروریات حوزه هاى علمیه گفتند: ((حوزه هاى علمیه باید براى رفع نقایص نظام اسلامى, تمام همت خود را به کارگیرند و هیچ مصلحت و انگیزه شخصى و سیاسى نمى تواند مانع حمایت حوزه از به نظام شود.))
حضرت آیت الله خامنه اى از فلسفه اسلامى به عنوان افتخار حوزه هاى علمیه یاد کردند و با تإکید به تدریس فلسفه اسلامى در سطوح مختلف و مصونیت بخشى طلاب از لحاظ فکرى و سیاسى, خاطر نشان کردند: ((باید به طلاب جوان, آگاهى هاى لازم فکرى و درک و قدرت فهم سیاسى براى مواجهه با افکار گوناگون, جریان ها و دسته بندىهاى تصنعى سیاسى و شناسایى صراط مستقیم و مسیر صحیح داده شود.))
رهبر انقلاب لزوم کارآمد کردن, کوتاه و به روز شدن نظام درسى, کامل کردن دروس, شناسایى استعدادها, طراحى جامع تحقیقات و جلوگیرى از تحقیقات تکرارى و موازى در حوزه را مورد توجه قرار دادند و گفتند: ((باید مسإله مدیریت نیز در حوزه علمیه جدى گرفته شود و با افرادى که مدیریت حوزه را به عهده گرفته اند, همکارى و از آنان حمایت شود.))
ایشان طلاب حوزه هاى علمیه را به حفظ زى طلبگى به معناى پارسایى با عزت, و نظم در تحصیل و زندگى, مداومت بر تهذیب اخلاق و ارتباط معنوى مستمر با خداوند, داشتن اعتماد به نفس علمى و سیاسى و ارتباط بیش از پیش با مردم توصیه کردند و افزودند: ((در حوزه علمیه باید ضمن حفظ غیرت دینى که خوب و لازم است, از کارهاى بى رویه سیاسى پرهیز شود)).
ایشان درباره همکارى حوزه و دانشگاه, تإکید کردند که حوزه هاى علمیه باید رابطه عاطفى و علمى خود را با دانشگاه حفظ و آن را تقویت کنند.


 امروز آگاهى هرچه بیشتر از این تکالیف و رسالت هاى خطیر وتوجه مستمر و به موقع به مسایل جدید و  پدیده هاى روز جهان براى بسط معارف اسلامى ضرورتى غیر قابل اجتناب وانکار است وباید بدانیم که در بیرون از کشور ما دنیاى بزرگى وجود دارد و در مواجهه با سیل توفنده  وبى وقفه هجمه ها ى فکرى و شبهات تازه  با ابزار جدید علیرغم دست آوردهاى خوبى که تا کنون داشته ایم ، راه طولانى وسختى براى تحقق تمدن شامخ اسلا مى باقى مانده است و ما با برخوردارى از معارف بى نظیر و محتواى غنى, نباید از این حقیقت و واقعیت بى خبر باشیم, و درک شرایط زمان, همین است...            
  • دبیرخانه دین پژوهان
۱۴
دی

آیت پیمان  

هنوز فاصله زیادی تا انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی داریم اما رقابت زودهنگام گروههای سیاسی بطور کم سابقه ای آغاز شده است وباز هم مباحث ملال آور وتکراری وغیر شفاف اصول گرایی واصلاح طلبی بطور انبوه ویومیه در مطبوعات ودر فضای مجازی کلید خورده است.
بسیاری از نیروهای دلسوز ومستقل جامعه هنوز معنا ومنظور روشن وشفاف اصلاح طلبی واصولگرایی را از مدعیان وسران این دو جریان مطالبه می‌کنند ومعتقدند تعاریف مبهم وپرایهام این دو اصطلاح ومواضع شعاری که در انتخابات مطرح میکنند با واقعیت وعملکرد عینی جناحهای حاکم منطبق نشده است و در عمل بروز وظهور قابل قبولی نزد نخبگان غیر وابسته ندارند.
در ستون نیم نگاه روزنامه 19 دی روز دوشنبه 10 آذر مقاله ای به قلم محقق و مورخ محترم، حجت الاسلام والمسلمین آقای رسول جعفریان به چاپ رسیده است که حاوی نکات بسیار قابل تأملی می‌باشد. وی با طرح چند برداشت احتمالی پر ابهام از مفاهیم اصولگرایی و اصلاح طلبی و تفسیر مقابله ای ومقایسه ای این مفاهیم با رویکرد ها و عملکردهای ضد و نقیض جریانات موسوم به این دو عنوان و اشاره به جابجایی مواضع این دو گروه مدعی در هر یک از دهه های گذشته یک سئوال جدی را مطرح کرده اند و آن اینکه، چرا ماهیت و چیستی و مرزبندی خطوط این دو جریان به روشنی تعریف و تبیین نمی‌شود، چرا سران اصول گرا و اصلاح طلب به صراحت منظور خود از اصولگرایی و اصلاح طلبی را به طور رسمی به جامعه اعلام نمی‌کنند و چرا در مقابل عملکردهای مغایر با مدعای خویش پاسخگو نیستند و طفره می‌روند؟باور ما این است که جامعه اسلامی را نمی‌توان با این عناوین تقسیم بندی ومرزبندی کرد چون با تعالیم وآموزه های اصیل وناب دین و اوامر ونواهی الهی در محکمات قرآن کریم مغایرت دارد وهر مسلمان شیعه در اجرای این اوامر لابد وناگزیر بایستی هم اصلاح طلب حقیقی وهم اصول گرای ارزشی واخلاق مدار باشد.در کشاکش رقابت های نزاع گونه و مبارزات سیاسی این دو جریان که در حقیقت سیاسی هم نیست بلکه بیشتر گروه گرایی و قدرت طلبی شبه سیاسی می‌باشد، بسیاری از نخبگان دلسوز جامعه ونیروهای خدوم وکارآمد ولی غیر وابسته به این گروهها، استقلال خود را حفظ کرده اند،زیرا آنچه به عنوان اصولگرایی واصلاح طلبی در شعار مطرح می‌شود، در عمل مدعیان ندیده اند و لذا ما شاهد حضور یک جریان مستقل نیز در عرصه های فکر و عمل در کشور هستیم که با سئوالات خویش هر دو جریان ذکر شده را به چالش می‌کشند ولی دریغ از پاسخ روشن برای رفع ابهامات عدیده موجود.
این نگارنده در انتخابات دوره هفتم مجلس شورای اسلامی شرکت کردم و مورد سئوال قرار گرفتم که مستقل یعنی چه؟باید یا اصول گرا و یا اصلاح طلب باشید! وسعی کردم معنای مستقل بودن خویش را با نقد منصفانه اصولگرایان و اصلاح طلبان اینگونه تعریف کنم که، اصول گرایی و اصلاح طلبی رایج در کشور ما در فرهنگ و بینش اسلامی نمی‌توانند جایگاه داشته باشند و این تقسیم بندی غیر اسلامی است، زیرا نمی‌توانیم مسلمان شیعه را با این عناوین تقسیم بندی کنیم و استدلال می‌کردم که اگر منظور از اصول همان اصول دین و مذهب شیعه است که همه بایستی تحقیقاً به آن معتقد و پایبند و ملتزم باشند و اگر منظور از اصول مورد نظر اصول گرایان اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی است که شامل رهبری، قانون اساسی، ارکان سه گانه نظام، ارزشها و دست آوردهای انقلاب، فرهنگ جهاد و شهادت، اخلاق و معنویت و «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» است.؟که بازهم همه شیعیان معتقد بایستی به تمامی آن اصول ملتزم و پایبند باشند.و اما اصلاحات مورد نظر اصلاح طلبان هم اگر تغییر در اصول مذکور باشد که مستلزم بیرون رفتن از دایره و جرگه مذهب است که البته اینگونه نیستند و اگر منظور از اصلاح طلبی تلاش برای بهبود روش ها و خط و مشی ها و سیاست های اجرائی وراهبردهای مدیریتی برای پیشرفت بهتر در تحقق اهداف حاکمیت اسلامی است که این هم تکلیف همگانی و وظیفه قطعی همه فعالان در جامعه اسلامی با هرگرایشی است و بار اصلی آن به دوش همه حاکمان و مدیران جامعه اسلامی عرضه شده است و بنابراین ما این تقسیم بندی را که قابل مرزبندی دقیق نیست نمی توانیم بپذیریم.
این موضع گیریها در آن دوره (مجلس هفتم) با واکنش نه چندان خوب مدعیان اصلاح طلبی و اصول گرایی مواجه می‌شد و این استدلالها را به بهانه قانونی بودن تحزب و به رسمیت شناخته شدن احزاب در قانون اساسی جمهوری اسلامی مردود می‌شمردند و مقبول آقایان از دو جریان و جناح نبود.در این باره هم استدلال می‌کردم که اصل احزاب در قانون اساسی مثل اصول مربوط به تعیین عنوان و شکل حکومت است. همانگونه که جمهوری یا جمهوری دموکراتیک یا جمهوری با هر پسوند دیگر مورد قبول امام و شورای انقلاب و خبرگان قانون اساسی و مردم نبود، بلکه فقط جمهوری اسلامی مورد قبول واقع شد، یعنی حکومتی که تمامی قوانین اساسی و جزئی آن بر اساس اسلام و مذهب رسمی کشور و متکی به آراء مردم باشد. پس ما همانگونه که جمهوری تنها یا با پسوند و پیشوند غیر از اسلامی را به حکم شریعت و مذهب خویش نمی‌توانستیم بپذیریم، بنابراین احزاب و تحزّب را اگر مثل حکومت دارای قالب و محتوای اسلامی و منطبق با اسلام باشند می‌توانیم بپذیریم و تحزّب اگر در قالب و محتوا مغایرتی با احکام و فرهنگ و بینش اسلامی داشته باشد، پذیرفتنی نیست واصل مربوط به احزاب درقانون اساسی به حکم اصول فصل اول همان قانون حزب اسلامی است ولا غیر، ولی باید دید حزب بازی که در کشور ما بوجود آورده اند چقدر اسلامی است ؟ پایبندی وتعهد والتزام احزاب به اخلاق وفرهنگ اسلامی چه میزان بوده است ؟ سئوال اصلی بخش مهمی از نخبگان ما این است که اگرمسلمان شیعه هم باید اصول گرا باشد و هم اصلاح طلب و اصلاح طلبی برای حفظ و تحکیم اصول الزامی است و این تفکیک امکان پذیر نیست بنابراین از سران دو جریان درخواست میکنیم با تبیین و تعریف دقیق خویش از معنای اصول گرایی واصلاح طلبی!، ادله این تقسیم بندی و مرزبندی را به روشنی بیان فرمایند و ابهامات را برطرف کنند و نسبت به سئوالات محققین دلسوزی همچون استاد رسول جعفریان که سئوال بسیاری ازفعالان خیرخواه جامعه است پاسخگو باشند.




  • دبیرخانه دین پژوهان
۰۴
آذر

 

بسیج از صدر اسلام تاکنون در یک نگاه

آیت پیمان

٥آذر ١٣٩٣

پیامبر اعظم بنیانگذاربسیج  و امامان شیعه هدایتگران این حرکت الهى ، وامام خمینى احیاگر و مجدِد اینشجره طیبه ای است که ریشه های ثابتی در قلوب و افکار و عقاید مردم  مسلمان دارد، در همه فراز ونشیب هاى تاریخ اسلام  ، همواره شاخ و برگ آن در نهضت هاى شیعى همه جا را فراگرفته و میوه هایش همیشه در دسترس بوده است . از ابتدای اسلام تا کنون بسیج یکی از عوامل مهم پیشرفت اسلام بوده است؛ اوایل اسلام پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله ارتش سازمان یافته ای نداشتند و این بسیج بود که با نیت هایی الهی باعث پیشرفت اسلام و قدرت یافتن پیامبر شد .و جمل ، صفین ،نهروان و کربلا تجلیگاه بروز وظهور بسیج بوده اند . بسیج فقط یک سازمان رزمى مردمى نیست بلکه یک مکتب ومدرسه الهى تاسیس شده بر شالوده تفکر واندیشه اسلامى مى باشد . شناخت ماهیت بسیج وپیشینه تاریخى آن لازم است تا بسیج ، بسیج بماند واز آسیب واعوجاج  مصون ومحفوظ  باشد . اگر دقیق تر بنگریم بسیج در دوران جنگ  تاسیس نشد بلکه در آن دوره امام به آن نقش عینى بخشید وهمه مردم نقش بسیج را در دفاع مقدس درک کردند و باید گفت بسیج ، هم اولین قوه محرکه و هم اولین ثمره نهضت امام خمینى بود و حق آن است که تولد ش را خرداد ٤٢ وبلوغش را آذر ٥٨ بدانیم و به یقین بدانیم آنچه که باعث حفظ حیات و دوام انقلاب ما شد، بسیج و تفکر بسیجی بود و شاید خالی از لطف نباشد که بگوییم راهپیمایی های قبل از انقلاب هم راهپیمایی بسیجى بود و همه رویدادهاى  انقلابى ، مرهون حرکت بسیجى امت اسلامى ما  مى باشد . امروز با صدور ارزشهاى انقلاب وبه ثمر نشستن تفکر امام شاهد نفوذ تفکر بسیجی در اقصی نقاط جهان اعم ازکشورهاى اسلامى وغیر اسلامى هستیم  و آنچه زمینه پیروزی ملت هاى لبنان ، سوریه ، عراق ویمن  را فراهم کرد، تفکر بسیجی بود؛ چرا که تمامی افراد حزب اللّه بسیجی هستند.  دوست ودشمن اقرار دارند که امام ورهبرى با ترویج وتعمیق وتوسعه تفکر بسیجى سد مستحکمى در برابر استکبار ومظاهر آن ، بخصوص آمریکا واسرائیل و وهابیت وجریانات تکفیرى ایجاد  کرده اند و تا زمانى که انگیزه الهى آن حفظ بشود ، خلل ناپذیر خواهد بود .

در زمان حاضر، وبا اوج گیرى وگسترش امواج شبهات و انحرافات عقیدتى و اخلاقی و فرهنگى در جامعه ، باید مراقب آسیب های بسیج بود، چرا که دشمن با ایجاد شبهات و تفکرات ضد اخلاقی، عقاید و فرهنگ جامعه را هدف گرفته است و اگر مراقب نباشیم ، ممکن است بسیج، بسیج سابق نماند. با هوشیارى وبا تقویت انگیزه الهى وبرجسته کردن عنصر حیاتى وحدت و دورى از افراط و تفریط  ومقدم داشتن اهداف اصلى بسیج بر مقاصد فرعى و دور کردن آن از اختلافات داخلى، باید کاری کرد  تا بسیج دست نخورده و آماده بماند تا دشمن همیشه  از بسیج به عنوان قدرت اصلى نظام اسلامى هراسان باشد.      والسلام


  • دبیرخانه دین پژوهان