آیت پیمان
هنوز فاصله زیادی تا انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی داریم اما رقابت زودهنگام گروههای سیاسی بطور کم سابقه ای آغاز شده است وباز هم مباحث ملال آور وتکراری وغیر شفاف اصول گرایی واصلاح طلبی بطور انبوه ویومیه در مطبوعات ودر فضای مجازی کلید خورده است.
بسیاری از نیروهای دلسوز ومستقل جامعه هنوز معنا ومنظور روشن وشفاف اصلاح طلبی واصولگرایی را از مدعیان وسران این دو جریان مطالبه میکنند ومعتقدند تعاریف مبهم وپرایهام این دو اصطلاح ومواضع شعاری که در انتخابات مطرح میکنند با واقعیت وعملکرد عینی جناحهای حاکم منطبق نشده است و در عمل بروز وظهور قابل قبولی نزد نخبگان غیر وابسته ندارند.
در ستون نیم نگاه روزنامه 19 دی روز دوشنبه 10 آذر مقاله ای به قلم محقق و مورخ محترم، حجت الاسلام والمسلمین آقای رسول جعفریان به چاپ رسیده است که حاوی نکات بسیار قابل تأملی میباشد. وی با طرح چند برداشت احتمالی پر ابهام از مفاهیم اصولگرایی و اصلاح طلبی و تفسیر مقابله ای ومقایسه ای این مفاهیم با رویکرد ها و عملکردهای ضد و نقیض جریانات موسوم به این دو عنوان و اشاره به جابجایی مواضع این دو گروه مدعی در هر یک از دهه های گذشته یک سئوال جدی را مطرح کرده اند و آن اینکه، چرا ماهیت و چیستی و مرزبندی خطوط این دو جریان به روشنی تعریف و تبیین نمیشود، چرا سران اصول گرا و اصلاح طلب به صراحت منظور خود از اصولگرایی و اصلاح طلبی را به طور رسمی به جامعه اعلام نمیکنند و چرا در مقابل عملکردهای مغایر با مدعای خویش پاسخگو نیستند و طفره میروند؟باور ما این است که جامعه اسلامی را نمیتوان با این عناوین تقسیم بندی ومرزبندی کرد چون با تعالیم وآموزه های اصیل وناب دین و اوامر ونواهی الهی در محکمات قرآن کریم مغایرت دارد وهر مسلمان شیعه در اجرای این اوامر لابد وناگزیر بایستی هم اصلاح طلب حقیقی وهم اصول گرای ارزشی واخلاق مدار باشد.در کشاکش رقابت های نزاع گونه و مبارزات سیاسی این دو جریان که در حقیقت سیاسی هم نیست بلکه بیشتر گروه گرایی و قدرت طلبی شبه سیاسی میباشد، بسیاری از نخبگان دلسوز جامعه ونیروهای خدوم وکارآمد ولی غیر وابسته به این گروهها، استقلال خود را حفظ کرده اند،زیرا آنچه به عنوان اصولگرایی واصلاح طلبی در شعار مطرح میشود، در عمل مدعیان ندیده اند و لذا ما شاهد حضور یک جریان مستقل نیز در عرصه های فکر و عمل در کشور هستیم که با سئوالات خویش هر دو جریان ذکر شده را به چالش میکشند ولی دریغ از پاسخ روشن برای رفع ابهامات عدیده موجود.
این نگارنده در انتخابات دوره هفتم مجلس شورای اسلامی شرکت کردم و مورد سئوال قرار گرفتم که مستقل یعنی چه؟باید یا اصول گرا و یا اصلاح طلب باشید! وسعی کردم معنای مستقل بودن خویش را با نقد منصفانه اصولگرایان و اصلاح طلبان اینگونه تعریف کنم که، اصول گرایی و اصلاح طلبی رایج در کشور ما در فرهنگ و بینش اسلامی نمیتوانند جایگاه داشته باشند و این تقسیم بندی غیر اسلامی است، زیرا نمیتوانیم مسلمان شیعه را با این عناوین تقسیم بندی کنیم و استدلال میکردم که اگر منظور از اصول همان اصول دین و مذهب شیعه است که همه بایستی تحقیقاً به آن معتقد و پایبند و ملتزم باشند و اگر منظور از اصول مورد نظر اصول گرایان اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی است که شامل رهبری، قانون اساسی، ارکان سه گانه نظام، ارزشها و دست آوردهای انقلاب، فرهنگ جهاد و شهادت، اخلاق و معنویت و «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» است.؟که بازهم همه شیعیان معتقد بایستی به تمامی آن اصول ملتزم و پایبند باشند.و اما اصلاحات مورد نظر اصلاح طلبان هم اگر تغییر در اصول مذکور باشد که مستلزم بیرون رفتن از دایره و جرگه مذهب است که البته اینگونه نیستند و اگر منظور از اصلاح طلبی تلاش برای بهبود روش ها و خط و مشی ها و سیاست های اجرائی وراهبردهای مدیریتی برای پیشرفت بهتر در تحقق اهداف حاکمیت اسلامی است که این هم تکلیف همگانی و وظیفه قطعی همه فعالان در جامعه اسلامی با هرگرایشی است و بار اصلی آن به دوش همه حاکمان و مدیران جامعه اسلامی عرضه شده است و بنابراین ما این تقسیم بندی را که قابل مرزبندی دقیق نیست نمی توانیم بپذیریم.
این موضع گیریها در آن دوره (مجلس هفتم) با واکنش نه چندان خوب مدعیان اصلاح طلبی و اصول گرایی مواجه میشد و این استدلالها را به بهانه قانونی بودن تحزب و به رسمیت شناخته شدن احزاب در قانون اساسی جمهوری اسلامی مردود میشمردند و مقبول آقایان از دو جریان و جناح نبود.در این باره هم استدلال میکردم که اصل احزاب در قانون اساسی مثل اصول مربوط به تعیین عنوان و شکل حکومت است. همانگونه که جمهوری یا جمهوری دموکراتیک یا جمهوری با هر پسوند دیگر مورد قبول امام و شورای انقلاب و خبرگان قانون اساسی و مردم نبود، بلکه فقط جمهوری اسلامی مورد قبول واقع شد، یعنی حکومتی که تمامی قوانین اساسی و جزئی آن بر اساس اسلام و مذهب رسمی کشور و متکی به آراء مردم باشد. پس ما همانگونه که جمهوری تنها یا با پسوند و پیشوند غیر از اسلامی را به حکم شریعت و مذهب خویش نمیتوانستیم بپذیریم، بنابراین احزاب و تحزّب را اگر مثل حکومت دارای قالب و محتوای اسلامی و منطبق با اسلام باشند میتوانیم بپذیریم و تحزّب اگر در قالب و محتوا مغایرتی با احکام و فرهنگ و بینش اسلامی داشته باشد، پذیرفتنی نیست واصل مربوط به احزاب درقانون اساسی به حکم اصول فصل اول همان قانون حزب اسلامی است ولا غیر، ولی باید دید حزب بازی که در کشور ما بوجود آورده اند چقدر اسلامی است ؟ پایبندی وتعهد والتزام احزاب به اخلاق وفرهنگ اسلامی چه میزان بوده است ؟ سئوال اصلی بخش مهمی از نخبگان ما این است که اگرمسلمان شیعه هم باید اصول گرا باشد و هم اصلاح طلب و اصلاح طلبی برای حفظ و تحکیم اصول الزامی است و این تفکیک امکان پذیر نیست بنابراین از سران دو جریان درخواست میکنیم با تبیین و تعریف دقیق خویش از معنای اصول گرایی واصلاح طلبی!، ادله این تقسیم بندی و مرزبندی را به روشنی بیان فرمایند و ابهامات را برطرف کنند و نسبت به سئوالات محققین دلسوزی همچون استاد رسول جعفریان که سئوال بسیاری ازفعالان خیرخواه جامعه است پاسخگو باشند.