ما مسلمانیم یا لیبرال!؟
آیت پیمان
نامۀ دکتر علی مطهری به شهردار تهران و تشکر وی از طرح تکریم بانوان در محیط اداری و جداسازی محیط کار آقایان و خانم ها، واکنش خوب یک نماینده مردم به اقدام ارزشمند یک مدیر کلان شهر تهران بود.
علی مطهری به دلیل استقلال رأی و داشتن تفکر و اندیشه ارزشی و معتدل تاکنون مواضع صحیح و ارزشمندی در امور مختلف سیاسی و فرهنگی و دینی اتخاذ نموده اند که در بسیاری موارد تأثیر گذار بوده است و جا دارد که از خود ایشان نیز به عنوان یک دلسوز نظام و جامعه اسلامی تشکر کنیم.
در سال اول دولت آقای دکتر احمدی نژاد، نگارنده این سطور به بهانه ارتقاء به معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتقل (عزل محترمانه) شد تا آقای رسایی برای اهداف از پیش تعیین شده در جایگاه مدیرکلی فرهنگ و ارشاد اسلامی قم جلوس فرمایند.
در همان سال در حوزه معاونت هنری وزارت ارشاد که بطور بی رویه 1260 نفر حقوق بگیر داشت و 487 نفر آنها خانم بودند شاهد اختلاط بسیار نامناسبی در اتاقهای کار ساختمانهای معاونت هنری و پوشش ناهنجار بسیاری از آن بانوان و ظاهر ناهنجارتر کارکنان مرد بودیم و اقدامی مشابه اقدام امروز شهردار تهران را در سال 85 انجام دادیم و حضور منشی های متعدد زن را در دفاتر مدیران کل و معاونین و رؤسای واحدها ممنوع کردیم و اتاقهای مختلط کار آقایان را از بانوان تفکیک کردیم و بسیار محترمانه از همکاران اعم از زن و مرد خواستیم که با ظاهر بهتری در محیط کار حضور یابند.
واکنش های تند و تیز هنرمند نمایان و مقاومت کارکنان عادت کرده به آن وضع ناهنجار و غیر شرعی و دخالت و خود شیرینی بعضی از مسئولین در دستگاههای نظارتی! و کشاندن هر روزۀاین بنده به پای میز محاکمه در کمیسیون فرهنگی مجلس و بازرسی ریاست جمهوری و پلیس امنیت و حتی شعبه های دادگاه کارکنان دولت و سه بار دستور رئیس جمهور وقت روی نامه معترضین و اعمال فشار از سوی وزیر وقت برای اجرای دستورات رئیس جمهور و مصاحبه های تند هنرمند نماها در مطبوعات و صدا و سیما علیه ما و حتی نام بردن و توهین در برنامه تلویزیونی تنها گوشه ای از فشارهای سخت و شکننده ای بود که برای این اقدام ساده و ابتدایی به تکلیف دینی بر ما وارد شد ولی بحمدالله، با پشتیبانی و حمایت برخی مسئولان دلسوز که ما را می شناختن و از حسن نیت ما برای اجرای احکام دین و جاری ساختن ارزشها باخبر بودند، فشارها را دفع و کار خود را انجام دادیم.
البته مبارزه با مفاسد مالی و اخلاقی و تخلفات قانونی و ...قانونمند کردن آن حوزه حدیث مفصلی است که باید شرح مبسوط آن در جای دیگری بیاید، اما به خاطر دارم که در چند جلسه بحث و دفاع،گفتگوهای جالبی بین بنده و مسئولین استنطاق کننده درگرفت و بیان برخی از آنها خالی از لطف نیست.
یکی از مقامات فرهنگی دولت نهم که با شماتت بسیار در حضور چند چهره هنری! بنده را خطاب قرار داه بود می گفت شما با این کارهایتان پوست خربزه زیر پای دولت می اندازید.
عرض کردم: دولت شما شعارش عدالت محوری است در اجرای عدالت که اساسش اجرای حدود و احکام الهی است با پا روی خربزه بروید طوری نیست بلکه باید فرقتان را آماده شمشیر کنید و این جمله کمی تا قسمتی آتش هیجان و قهر او را فرونشاند و بحث تعدیل شد.
در یک جلسه دیگر که دو نفر از نمایندگان وقت کمیسیون فرهنگی مجلس با حضور چند نفر از همان هنرمندان! بازهم برای بازخواست و حتی تحدید ما تشکیل داده بودند، نماینده ای مرتب حرف های خوش آیند هنرمندان حاضر را می زد و بنده را سرزنش می کرد که شما با هنرمندان مثل کارگر افغانی رفتار کرده اید! و آنها را مجبور و آزادی آنها را سلب می کنید و هرچه بنده توجیه می کردم که ضوابط صحیح در محل کار و داشتن لباس مناسب و نشستن در جای مناسب برای زن و مرد کارمند یا هنرمند سلب آزادی نیست، و حتی مثال می زدم که وقتی به بخشی از بیمارستان یا یک کارخانه برای بازدید می روید، از شما می خواهند که لباس و روپوش مناسب یا کلاه آهنی و چکمه ایمنی بپوشید، آیا آنجا آزادی شما را سلب کرده اند یا ایمنی و سلامت شما را لحاظ کرده اند؟ باز هم طفره می رفت و دم از آزادی می زد و اینکه باید در انتخاب لباس و تیپظاهری و انتخاب محل نشستن کنار دوستان و همکاران خود آزاد باشند.
آخر به ستوه آمدم و گفتم شما تکلیف را مشخص کنید شما مسلمان هستید یا لیبرال!! آنچه شما می گوئید حرف مکاتب اومانیست و لیبرالیسم غرب است که الان از کرده خود پشیمان شده اند، ما حرف اسلام را می زنیم و شتر سواری دولا دولا نمی شود یا مسلمان هستیم و باید هرچه و هرجا و هر مقدار می توانیم به اوامر و نواهی الهی و احکام دین در فرهنگ و سیاست و اخلاق و اجتماع در حوزه مسئولیتمان عمل کنیم، یا اینکه راحت بگوئیم ما نمی توانیم به اسلام عمل کنیم و در سنگر مدیر مسلمان ننشینیم و در پی همان لیبرالیسم برویم که دلخواه نفسمان است.
بهرحال با سختی های زیاد آن دوره طی شد و با استقامتی که کردیم، فضای معاونت هنری بهبود یافت و کارایی و بازدهی خوبی داشت و موفقیت های بزرگی به دست آمد و حتی بسیاری از بانوان همکار، همیشه از آن اقدامات تشکر و قدردانی می کردند و اکثریت بانوان پوشش چادر و مابقی هم مانتو و مقنعه مناسب را انتخاب کردند و برای اولین بار نمازخانه ایجاد شد و اذان و نماز جماعت و زیارت عاشورا و محافل قرآنی و ستاد اقامه نماز و اردوهای زیارتی و مجالس جشن یا سوگواری درمناسبت های مذهبی در آن حوزه رایج شد و در جنشواره های بین المللی فجر و استانی و منطقه ای سهم بزرگی برای هنرهای دینی و عاشورایی و دفاع مقدس تعیین گردید و شعر فجر و هنرهای تجسمی فجر و موسیقی مقاومت و سمفونی های مذهبی متعدد پایه گذاری شد و بالاترین مشارکت را هنرمندانمتدین کشور در این دوره در برنامه های داخل و خارج کشور داشتند و تکیه بر ارزش ها و اصول معنوی و مذهبی نه تنهاباعث توقف و یا کاهش نشد، بلکه موجب رونق و اعتلای محسوس در امور هنری داخل و خارج کشور گردید.
ما مسلمان هستیم و نباید از اظهار مسلمانی خویش خجالت بکشیم و باید به کریمه «الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه» ایمان داشته باشیم و ما نمی توانیم با مدیرانی فرهنگی!! که خجالت می کشند در راهرو فرودگاههای اروپا نماز بخوانند و قضا شدن نماز را به سهولت می پذیرند و نماز خواندن ما را هم کار بدی تلقی می کنند!! و حتی از نماز خواندن ما در حضور جماعت خارجی خجالت می کشند!! اسلام را اجرا کنیم و مدیریت اسلامی داشته باشیم و اینگونه افراد کم نیستند و متأسفانه تاروپود دستگاههای دولتی ما از اینگونه افراد پر شده است و به همین علت است که از بهمن 57 تا دی ماه 1384 در فضای تالار وحدت و ساختمانهای معاونت هنری اذان پخش نمی شد و نماز جماعتی تشکیل نمی شد زیرا می گفتند محیط هنری است و تمرین می کنند و تمرکز هنرمندان از بین می رود!!.
اقدام اخیر شهرداری تهران و تشکر آقای علی مطهری ازآقای قالیباف بارقه امیدی است که باید با حمایت نیروهای مؤمن و مدیران با اخلاص در سطوح مختلف گسترش یابد و یقیناً از مفاسد جامعه می کاهد و ارزشها و باورهای دینی را تقویت خواهد کرد و از ملامت ملامت گران لیبرال مسلک نباید واهمه کنند، و ما مسلمانیم و باید تکلیف مان یکسره معلوم باشد، یا مسلمان یا لیبرال، جمع هر دو محال است.